سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبال

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/10/15:: ساعت 12:0 صبح

سلام،

این بار تو فوتبال زبونم ول شد؛

چرا این جور؟ چرا اون جور؟

البته خدا رو شکر بی ادبی نکردم.

بهشون بر خورد؛

حق هم داشتند.

عذر خواهی هم فایده نداره.

 

یاد اون داستانی افتادم که هر عصبانی شدن

یه میخ می کنه تو دل طرف!

اگه کنترل بشه و عذر بخوای ممکنه میخه در بیاد،

ولی سوراخش می مونه!

 

بعد فکر کردم منی که عرضه فوتبال بی خطا رو ندارم

نباید برم.

اما شاید درستش اینه که زندگی داره ما رو به خودون می شناسونه.

مهم اینه که سعی کنیم بهتر شیم،

نه اینکه نقاط ضعفمون رو فراموش کنیم.

چون بالاخره وبالمونه.

یا علی


چند سال؟

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/10/13:: ساعت 12:0 صبح
سلام،
تصویرهای بم؛
وقت زلزله و چهارسال بعدش.

می دونید چی تو فکرمون بود؟
حالا اینایی که ساختن ضدزلزله هست یا نه.

فکر کنم بهتره بگیم
این همه آدم مردن که یه نهیبی به ما باشه.
چند سال وقت می خوایم
تا اگه اینجا زلزله بیاد ما نریزیم پایین؟

هدیه

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/10/10:: ساعت 12:0 صبح

سلام،

بعضی حرفها تو ذهن آدم می مونه،

میشه هدیه گوینده یا نویسنده.

دو نمونه:

 

برای من این حرف از معلم تئاتری که خیلی کم باهاش بودیم مونده:

که آدم تئاتری باید یه ساختمون 100طبقه،

که تو هر طبقه اش 100تا اتاقه،

که تو هر اتاقش 100تا جعبه است،

که تو هر جعبه 100تا تیله است؛

به اندازه تیله های یه همچین ساختمونی موقعیت و عکس العمل بلد باشه و دیده باشه.

 

یه حرف دیگه از یه معلم تئاتر دیگه:

 که ذهن آدم مثل my computer باید باشه،

یه پارتیشن بندی خوب شده باشه،

تو هر پارتیشن فولدرها و فایل ها.

هر آدمی تو ذهن تو باید یه فایل جداگونه داشته باشه

و به مرور با افزایش ارتباطت کامل تر شه.

ذهنت رو هم اینقدر مرتب کنی که دسترسی به فایل ها ممکن باشه.

 

سعی کنیم هدیه هامون به دیگران رو خودمون انتخاب کنیم؛

سعی کنیم هدیه بد به مردم ندیم.

مشکل هم اینجاست که هدیه ها خیلی وقتها در مواقعی داده میشن

که از قصد آدم خارجه.

یه بد اخلاقی، یه جوک زشت، یه توهین، یه حرکت نابجا ممکنه تو ذهن طرف بمونه.

 

مثلاً یکی از دوستان از یکی از بازیگرها یه خاطره داشت.

اون هم این بود که طرف تو خیابون تف کرده.

(البته یه جوری که واسه دوست ما خیلی بد جلوه کرده بود.)

شاید هر وقت طرف رو تو تلویزیون می بینه اون خاطره تو ذهنشه،

شاید هم حتی تعریفش کنه.

یا علی

- - - - - - - - - - - - - -

پی نوشت:

این هم از اون پست هایی بود که با ماله جمعش کردم. حرف زیاد بود و فضا کم.


عبارات منتخب

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/10/7:: ساعت 7:50 عصر

سلام،

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب و الائمه

 

«... علی را خواندی کنار خویش.
دستش را هم گرفتی بالا.

 

کنار خویش هم نمی خواندی همه می دانستند بعد از تو علی است و این علی کدام علی است.
اما کنار خویش خواندی و دستش را هم گرفتی بالا تا همه ببینند.

 همه بشناسند.

 یمنی و نجرانی و هر آن کسی که از هر دیاری آمده بود.

 تازه مسلمان بود یا مسلمان قدیمی.

 همه ببینند و بشناسند.

 دستش را هم گرفتی بالا تا همه ببینند.

 

و خیالت راحت شد.

و انجام دادی آن فرمان بزرگ را که رسالت ات را در گرو خویش داشت.

و خداوند از تو پذیرفت حبیب و مهر تکمیل بر دین ات نشانید.

و چه نیکو مّهری بود حبیب.

دل های ما را هم به همان مِهر مُهر کرده اند حبیب.

چه می گویم؟ مگر شوخی است؟

خودت به دستان مبارکت مُهر کرده ای دل هایمان را.»

 

این متن از آنجا ارزش خواندن مضاعف داره که یه حاجی تو مکه (یا مدینه) نوشتش؛ داغ داغه.

حتماً متن کاملش رو ببینید.

 

این هم از همان پست های «عبارات منتخب»ه.

هر حرف خوبی درباره

حضرت علی(ع)، حضرت رسول(ص)، حضرت مهدی(عج)، غدیر، حج، کربلا و غیره

تو ذهنتونه بفرمایید.

یا علی


علی(ع) جان، تولدتان مبارک!

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/10/5:: ساعت 12:0 صبح

سلام،

پارسال اولین جلسه هیئت افتاده بود میلاد امام هادی(ع)،

یعنی ما دنبال غدیر بودیم، چند روز قبلش مراسم انداختیم،
دیدیم تقویم نوشته میلاد امام هادی(ع).

واقعاً حس کردم حضرت یه توجهی کرده بود که
انگار هر چی بخوای میشه.
حیف که عرضه نداشتم.

همون روزها آقای مرادی تلویزیون بود،
می گفت توسل و حاجت خواستن از حضرت هادی(ع) مجربه.
به خصوص در مورد ازدواج.

علی(ع) جان، میلادتان مبارک!

یا علی


لیاقت

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/10/3:: ساعت 12:0 صبح

سلام،

می خواستم در مورد «آقای وحیدی» بنویسم،
چیزی دم دست نداشتم.
چند دقیقه بعد دیدم حاج آقا تلویزیونه!

می خوان هفته بعد بزرگداشت شصت و چندمین سال تدریسش رو بگیرن،
هنوز هم معلمه،
همیشه معلم می مونه، اگه ما اهل علم باشیم.

تو تلویزیون گفتند که:
زندگی می کنم که معلمی کنم،
نه معلمی می کنم که زندگی کنم.

شاید دانشجوی سال صفری بودم،
گفتم خوبه برم پاره وقت درس بدم؟
گفتن درس دادن آلوده ات می کنه، وابسته می شی.
اگه بری باید بری. پاره وقت نمی شه.

دیدید آدم یه چیزی می بینه دلش می خواد،
حاضره همه چیزش رو بده اون رو داشته باشه.
امشب حس کردم حاضرم همه چیز رو ول کنم،
برم معلم شم.

کو لیاقت؟!

یا علی

- - - - - - - - - - -

پی نوشت:

خانم گل فرموده اند: «معلم خوب بودن خیلی سخته هروقت می خوای خوب باشی تازه اون وقته که خیلی ها ازت بدشون میاد

بعد ازیک سال که رفتن تازه یادشون میاد بهشون چی گفتی اس م اس بی نام می زنن معذرت خواهی می کنن و بعضی اوقات اظهار لطف

به مدیر می گی بیا بچه ها رو تو فلان کانون برای پیشرفت بهتر ثبت نام
کنیم میگه مدیر فلان کانون اقوامته اینجاست که احساس خفه گی می میکنم

چیکار
میکنی اگه بیای معلم بشی باید ماهیانه یه مبلغی رو حقوقت بزاری تادانش
آموزای بی بضاعتت رو که پول برای رفتن به چشم پزشک نداره (پیچش شدید چشمی
به طوری که بیشتر برای انجام کارعملی از حس لامسه استفاده می کنه ) یا
مریضه یا کم خونه  مادرش میاد دندون تو دهنش نیست و...و...........یا هی
باید کمیته امداد برای چندتاشون حامی پیدا کنی که چیه پول نداره پارچه
بخره و.........بعضیهاشونم پول مشکلشونو حل نمی کنه باید بشینی حرف دلشو
گوش کنی هنوز بگم ولی با وجود اینکه من دوست نداشتم معلم بشم دوست داشتم
به علم خودم بیفزایم ولی دیدم اینجوری علم آدم زیادترهم میشه شور شوق
آموختن رو که در چشمهاشون می بینم امیدوارم می کنه چندروز پیش یکیشون که
فوق دیپلم قبول شده بود اومد مدرسه دلش اینقدر تنگ شده بود که مجبور شدم
باهاش روبوسی کنم کاری که زیاد خوشم نمی یاد ولی اشکهاشو نگه داشت و موند
نگام کرد و هی می گفت خانم .........خانم .............»
ما که واقعاً کم آوردیم. یا علی

راننده اتوبوس های یزد

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/10/1:: ساعت 12:0 صبح

سلام،

بعضی راننده اتوبوس های بلیطی یزد،
یه سطل کوچیک می ذارن جلوی در،
جایی که می خوان بلیط بگیرن.

زن ها بلیط هاشون رو میندازن اون تو.

یا علی


عبارات منتخب

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/9/30:: ساعت 11:54 صبح

سلام،

یه پیشنهاد:

هر کی اینجا رو می خونه، یه کلمه، عبارت یا جمله از عرفه، دعای عرفه، عید قربان، نماز عید، حج و ... بگه.

 

عبارت منتخبی خودم از دعای عرفه:

«وَ طَهِرنِی مِن شَکّی و شِرکِی، قَبلَ حُلولِ رَمسی»
و پاکم کن از شک و شرک خودم، پیش از آنکه داخل گورم گردم.

یا علی


کبد!

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/9/27:: ساعت 1:21 صبح

سلام،

1- لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ «4»

که ما انسان را در رنج آفریدیم [و زندگى او پر از رنجهاست‏]!  (سوره بلد)

 

از حکمتش می شه نتیجه گرفت اصلاً سختی لازمه.

 

مثال: یکی اذیتت میکنه،

تو ناراحت میشی.

اگه به روت نیاری یعنی «فرو بردن خشم»؛

یعنی «کظم غیظ»؛

یعنی «تحلم».

 

فایده اش چیه؟

تقویت ملکه اخلاقی «حلم».

 

اگه اذیته نبود حلیم می شدی؟

 

2- شهادت حضرت باقرالعلوم(ع) تسلیت!

 

3- باقی مانده دهه اول ذی الحجه رو دریابیم،

و شب عرفه رو.

 

میگن اگه ماه رمضون از کفت رفت، عرفه رو بچسب.

 

نکنه خطا کنی، حرف شیطون رو باور نکن.

ماه حرومی می خواد زمینت بزنه!

چشمت رو بپا، گوشت رو و زبانت رو.

یادت باشه دلت حرم خداست.

 

4- یه حرف به خدا بزن؛

بگو اگه رام ندادی بیام خونت،

لااقل با این کاروان روونه کربلام کن...

شاید یه کاری ازم بر بیاد.

یا علی


برخی نکات

ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 86/9/20:: ساعت 9:18 صبح
سلام،

یه نکته: فرمودند که دین "لا اله الا الله" است.
فرمودند بعضی جوانها فکر می‌کنند اهل بیت رو خودشون پیدا کردند و قربون صدقه‌شون می‌رن.

دو نکته: ماه ذی‌الحجه، ماه حجه!
ماه عرفه و قربان.
ماه غدیر و عید بزرگ خدا.
ماه حرام.

و ماه خروج کاروان از خانه خدا برای حفظ حرمت حرم خدا.

سه نکته: شهادت حضرت جواد الائمه(ع) تسلیت!

یا علی
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


بازدید امروز: 114 ، بازدید دیروز: 111 ، کل بازدیدها: 473725

پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ