سلام.

حال بد و خوب. چیزی که همیشه باهامون‏ه. اقبال و ادبار. می‏گن قلب جای همین این‏رو و اون‏رو شدن‏هاست. تن‏ام داغ‏ه، نه از چرک و مریضی. از یه بی‏حالی درونی. البته خدا رو شکر هنوز بالا نگرفته.

گمان‏ام راه چاره‏اش موعظه است، درس اخلاق، محضر عالم. اینکه دوباره مرور کنیم کجاییم، چرا اینجاییم، چی داریم، داریم چی رو از دست می‏دیم، باید کجا بریم و چطور باید رفت.

شاید هم ان‏قدر بی‏همتی کردیم که اصلاً دوست نداریم به رشد فکر کنیم. همین حال رو چسبیدیم، نگو داره همین هم رو به زوال می‏ره. هر روز بداخلاق‏تر، کم‏ایمان‏تر، پایین همت‏تر.

اینها که هیچ، حدیث نفس بود. اما یه چیزی بگم شاید برای شما هم مفید باشه. اینکه مدت‏هاست به این نتیجه رسیدم که مشکل همت شخص خودم دوتا چیزه: خوراک شب و خواب روز. گمان‏ام اگه بتونم این دوتا رو مدیریت کنم خیلی جلو بیفتم. توکل به خدا. شاید به دعا و راهنمایی شما فرجی بشه.

یا علی

- - - - - -
از لطف همگی تشکر.

-) «be nazram khaeili ham baray zendegi nabayad hol bood! rastesh unhayi ke kheili midoan ham akharesh maloom nist be koja miresan. albatte monkere in nistam ke bi haal boodan khub nist. man vaghti hoseleye hich kari nadaram, tarjih midam ye zare az zendegi roozmarre fasele begiram. albatte age mommken bashe»

--) «نماز شب برای حال‏تان دواست...»
خدا نصیب کنه ان‏شاءالله.

---) «انسان یک مقدار زیاده از معمول تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبه حیوانیت کم شود و روحانیت تقویت شود....
و اما تقویت روحانیت.... تا می‏تواند ذکر و فکر را ترک نکند...»

----) «گاهی این ادبار دل خیلی طولانی می‏شه... گاهی حوصله آدم از این‏همه روگردانی خودش از معنویات سر می‏ره... گاهی پیداکردن راه چاره ضروری‏تر به‏نظر می‏آد... گاهی تجربه احساسات خداجویانه گذشته، مثل یه آرزوی دور و دست نیافتنی می‏شه... گاهی دل‏ات از همیشه برای اون تنگ تره، و نیازت به‏اش بیشتر...»

در تکمله بگم که:
1- همه می دونیم هیچ چیزی مثل گناه حال آدم رو تو قوطی نمی‏کنه. بهترین راه عروج هم ترک گناه‏ه. ملّای بلخی رومی ایرانی ترکیه‏ای می‏گن که:

گرنه موش دزد در انبار ماست            گندم اعمال 40 سال‏ه کجاست؟

که یعنی اول خطر موش (گناه) رو برطرف کن و بعد فکر ذخیره آخرت‏ات باش.
2- برای رفع گناه باید عامل‏اش رو از بین برد؛ یعنی اخلاق رذیله، ضعف ایمان و غفلت. اگه تو اینها ضعفی دیدیم و تونستیم بپوشونیم‏اشون،‏ با کمی همت می‏شه جلوی گناه رو گرفت.

3- یه شهید داشتیم که گمان‏ام 18 سالی از ما جلوتر بوده، جواد مشیری. کچل می‏کرده که تو نوجوونی وسوسه نگاه‏های نامحرم اسیرش نکنه. بعد هم صبح‏ها کلی راه رو تا مدرسه می‏دویده که همت‏اش زیاد شه و آماده ظهور باشه. حالا تعابیرش مال من‏ه، چون قدیم شنیدم و شاید یه کمی این‏ور و اون‏ور شده باشه.
رفع عامل نزدیکی به گناه، آمادگی و عزم برای جهاد اصغر و اکبر.